ما لشگري از سلاح روسي داريم
در دوز و کلک رتبه نویسي داريم
هر جمعه که شد بياکه ما منتظريم
اين جمعه فقط نيا عروسي داريم
(شاعر: جليل صفربيگي)
........................................................................................
بی تو چندیست که در کار زمین حیرانم
مانده ام بی تو چرا باغچه ام گل دارد
شاید این باغچه چند قرن به استقبالت
فرش گسترده و در دست گلایل دارد
تا به کی یکسره یکریز نباشی شب و روز
ماه مخفی شدنش نیز تعادل دارد
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود
پسر و پدری داشتند در کوه قدم می زدند که ناگهان پای پسر به سنگی گیر کرد به زمین افتاد و داد کشید: آ آ آ ی ی ی!!
صدایی از دور دست آمد: آ آ آ ی ی ی!!
پسرک با کنجکاوی فریاد زد: کی هستی؟
پاسخ شنید: کی هستی؟
پسرک خشمگین شد و فریاد زد: ترسو!
باز پاسخ شنید: ترسو!
پسرک با تعجب از پدرش پرسید: چه خبر است؟
پدر لبخندی زد و گفت: پسرم توجه کن و بعد با صدای بلند فریاد زد: تو یک قهرمان هستی!
صدا پاسخ داد: تو یک قهرمان هستی!
پسرک باز بیشتر تعجب کرد.
پدرش توضیح داد: مردم می گویند که این انعکاس کوه است؛
ولی این در حقیقت انعکاس زندگی است. هر چیزی که بگویی یا انجام دهی زندگی عیناً به تو جواب می دهد.
اگر عشق را بخواهی عشق بیشتری در قلبت به وجود می آید و اگر به دنبال موفقیت باشی آن را حتمآ به دست خواهی آورد. هر چیزی را که بخواهی زندگی همان را به تو خواهد داد